مشرق-- در اين نوشتار مراد و منظور پيام هاي تسليت صادره از سوي آدم هاي جيره خوار اجنبي و به دشمن پيوسته مانند محسن کديور و امثالهم نيست. منظور پيام کساني است که خود را متعلق به نظام اسلامي دانسته و بر ضرورت تبعيت از ولايت به عنوان محور حرکت تأکيد دارند. منظور پيام کساني است که خود را وفادار به قانون اساسي دانسته و بر اين اساس مي خواهند در ميدان سياست فعال باشند.
در اين جمله که بخشي از پيام تسليت رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام به خاندان موسوي مي باشد، دقت کنيد: «مصيبت وارده را بر شما خاندان معزز و به خصوص فرزندان خدوم و برومندشان به ويژه مهندس ميرحسين موسوي تسليت مي گويم.» تصور اين بود که حوادث دو سال گذشته و به ويژه حادثه 25 بهمن ماه سال 89 آنچنان شفافيتي در جامعه نسبت به فتنه سال 88 ايجاد کرده که ديگر کسي از خواص و نخبگان متعلق به انقلاب و نظام، جز ملامت و سرزنش عوامل فتنه چون موسوي چيز ديگري نگويد. از بيانيه هاي هيئت رئيسه مجلس خبرگان و دبيرخانه مجمع تشخيص مصلحت و همچنين سخنراني آقاي هاشمي در مراسم افتتاحيه اجلاس اخير خبرگان رهبري نيز اين برداشت صورت گرفت که تحليل رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام از وقايع و حوادث تلخ پس از انتخابات دهمين دوره رياست جمهوري نسبت به آنچه که ايشان در آخرين خطبه هاي نمازجمعه (26/4/88) بيان کرده اند تفاوت پيدا کرده است. لکن تعريف و تمجيد از ميرحسين و او را خدوم معرفي کردن در پيام تسليت به مناسبت درگذشت پدرشان که رحمت خدا بر او باد، اين سوال را در اذهان مردم ايجاد کرده که با توجه به نقش ايشان در فتنه سال 88 چگونه مي توان از وي به عنوان خادم ياد کرد. مگر نه اين است که از نظر شرع مقدس، عقل و منطق و ديدگاه صريح حضرت امام خميني(ره)، ملاک حال فعلي افراد است. ميرحسين در دهه اول انقلاب هر نوع کار و تلاش و کوشش در راستاي پيشبرد انقلاب و کشور (با هر نيتي) داشته، متعلق به گذشته ايشان است. واقعيت اين است که حال کنوني ميرحسين دقيقاً نقطه مقابل گذشته ايشان است. ايشان اکنون در برابر نظام اسلامي و ولايت ايستاده و طي دو سال اخير نشان داد که براي رسيدن به اهداف خود، حاضر است با تمامي دشمنان انقلاب و نظام اسلامي و جريان هاي ضدانقلابي شناخته شده همراه شود. چگونه مي توان موسوي را خادم ناميد در حالي که براي ضربه زدن به انقلاب و نظام اسلامي مورد توجه آمريکايي ها، صهيونيست ها، اروپايي ها، منافقين و... واقع شده و تمامي اين دشمنان به او و امثال او اميد دارند. عده اي تلاش مي کنند که بگويند چون موسوي منتقد نظام است و به برخي از سياست ها و کارها اشکال دارد مورد خشم نظام و برخي نيروهاي انقلابي واقع شده، لکن واقعيت چيز ديگري است. واقعيت اين است که ميرحسين به عنوان بازيگر روي صحنه و براساس يک طرح از قبل طراحي شده، با ادعاي تقلب در انتخابات، مجري يک انقلاب رنگي يا کودتاي مخملي بود. انقلاب رنگي با هدف براندازي نظام جمهوري اسلامي که خواسته استکبار جهاني طي سه دهه گذشته بوده است. دليل حمايت دشمنان و تمامي جريان هاي ضدانقلابي از ميرحسين و همراهان او طي دو سال گذشته در همين مطلب خلاصه مي شود. بنابراين با توجه به مجموعه مواضع و رفتارهاي ميرحسين طي دو سال گذشته که در مجموع وضعيت فعلي و حال کنوني او را مشخص مي کند، منصفانه قضاوت کنيم که آيا ميرحسين خادم است يا خائن؟